هرگاه قدرت تصمیم گیری و مهارت حل مسئله را تلفیق کنیم، به ویژگی «تفکر خلاق» دست مییابیم. قدرت تفکر آفریننده و خلاق، نوجوان را قادر میسازد تا «انتخابهای گوناگون را خود کشف کند» و در نتیجه از بنبستهای زندگی خارج شود. در واقع، یاس و افسردگی در برخی بیماران روانی، ناشی از نقص نظام شناختی و در پی آن مواجه شدن با بنبستها و گم کردن راه خروج از آن هاست. زیرا بیماران روانی تفکر خلاق خویش را از دست میدهند.
مفهوم «بصیرت/ Insight» در رواندرمانی نیز عبارت است از بازگرداندن روشنبینی به بیمار، با هدف هدایت او برای یافتن (خلق) معبرهای گذر از گردنههای دشوار زندگی . در این چشمانداز، بیمارانی که با«خودکشی» به زندگی خود پایان میدهند و یا به فکر خودکشی میافتند، تفکر خلاق خویش را به کلّی ازدستدادهاند.
قدرت تفکر خلاق به شخص امکان میدهد از دایره بسته تجربیات محدود خویش خارج گردد و به فراسوی تجارب بنگرد. بدینسان، زندگی فرد انعطاف پذیر میشود و از تمام جوانب به پدیدهها مینگرد. در اینجا باید به این نکته نیز اشاره شود که برخی روان شناسان (ازجمله گیلفورد/ Guliford)، در مورد افراد هوشمند مطالعه کرده و به این نتیجه رسیدهاند که برخی انسانها، که هوش بیشتری دارند دارای تفکر واگرا هستند منظور از هوش واگرا، شکستن قالبهای فکری و نگریستن به پدیدهها از «منظری دیگر» است.
تفکر واگرا صرفاً یک موهبت ارثی تلقی نمیشود؛ زیرا نباید فراموش کرد که محیط اجتماعی، عنصر مهمی است که انفعالات هوش و تفکر خلاقانه را امکان پذیر میسازد. به سخن دیگر، خانواده، تعلیم و تربیت و جامعه باید «زمینه و امکان» تفکر خلاق را فراهم آورند.
تفکر خلاق، در همگان وجود دارد و تفاوت افراد در این زمینه بدون تردید، «کمّی» است و نه کیفی . بدین ترتیب، تفکر خلاق، عامل مهمی در یافتن راهها و در نتیجه حفظ بهداشت روان است.
"مهارت های زندگی / تالیف دکتر حسین خنیفر & دکتر مژده پور حسینی"